اثر حاضر از منیر شاهرودی فرمانفرماییان، نمونهای قابل توجه از میراث تصویری هنرمند است که ریشههایی عمیق در جهانبینی او دارد؛ به طوری که شاکله اصلی عناصر و نشانههای به کار رفته در آثار وی را به خوبی نشان میدهد. طی بیش از نیم قرن فعالیت هنری نشانههایی چون، نور، هندسه اسلامی، نقوش مقرنس، آیینهکاری و گرهچینی، بازتاب عمیقی در آثار فرمانفرماییان یافته است. چنانچه دانا استاین (پژوهشگر تاریخ هنر)، در توصیف این ویژگیها مینویسد: «جوهر وزن و روح هندسه که دو قطب بیان هنر اسلامی است، ساخت زنده هنر منیر است. تداخل و ترکیبهای ریاضی شکلهای ساده هندسی مانند دایره، سهگوش، مربع و چند ضلعیهاست که اساس تمثیلی نظرگاه منیر از جهان است. پایین بودن توازن، ابعاد، قرینهها و تشابهات، دربردارنده معنای ارتباطی فضایی برای این ماندالاهای مجزاست. از طریق نظم و تکرار ساده، دایرهای متداوم و هماهنگ که ابتدا و انتهایی ندارد، به دست میدهد؛ دایرهای که در عین حال نشاندهنده ویژگیهای خارج از تصرف زمان و کیفیت مطلق برداشتهای مذهبی اسلامی است».[۱]
وی در اثر حاضر که میتوان آن را شکل پایهای برای آیینهکاریهای پرکار فرمانفرماییان دانست، به طور بیواسطهای به سنت گرهچینی ایرانی – اسلامی نظر داشته، اما با تغییر ریتم تکرارشونده رایج در این هنر، بیانی مدرن و جهانی بدان داده است. برخلاف آثار بیشتر شناختهشده فرمانفرماییان، این اثر روی گچ کار شده و آیینه در نقاطی محدود کار گذاشته شده است.
[۱]. از بروشور نمایشگاه بازل، ۱۳۵۷؛ به نقل از: مجابی، جواد؛ نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران، جلد دوم، تهران: پیکره، چاپ اول: ۱۳۹۵، ص ۲۹۱.