هنر منیر فرمانفرماییان وامدار هندسهگرایی متعالی در هنر ایرانی اسلامی است که با انگارههای فرمالیستی مدرنیسم به هم میآمیزد و اثری شگفتآور و خاص را شکل میدهد که نگاه تمامی منتقدان غربی و شرقی را به خود جلب کرده است. استقبال از آثار این بانوی هنرمند ایرانی در دهههای آخر حیات هنرمند، دلیل این مدعاست که هنر وی در هر نوع رویکرد چه غربی و چه ایرانی جایی برای تأویل و بررسی دارد.
تجربیات هنرمند از دوران کودکی و زندگی در بافت سنتی خانههای قدیمی، حکمت استعاری شرقی را در روح او دمید. خاطره دیدن آن خانههای کهن که با انواع کاشیها، آیینهکاریها و مقرنسها تزیین شده بودند، برای همیشه به مثابه نمادی از ایران و ایرانی در ذهن کاوشگر او باقی ماند و سالها بعد تحصیل در بهترین و شناختهشدهترین آکادمیهای هنری چون دانشکده هنرهای زیبای تهران، دانشگاه کورنل نیویورک و مدرسه طراحی پارسونز سبب بروز این خاطرات در قالب نو، مدرن و فرمالیستی شد.
اثر پیشرو با یک تقسیم هندسی منظم، در بستر تابلو که به شکل لوزی است، جای گرفته است. بنیاد این ساختار، فرم هندسی مثلث است که بسیاری از اشکال هندسی اولیه خود به مثلث میرسند و به دلیل خاصیت شکلپذیری این فرم بنیادی، به راحتی به اشکال پنج، شش، هشت و دوازده ضلعی منتهی میشود. فرم اصلی اثر، گویی از فرم تکرارشونده لوزیها در معماری ایرانی جدا شده است. آیینههای کوچک در فرمی برجسته از سطح اثر بیرون زدهاند و علاوه بر اینکه مقرنسهای معماری ایرانی را تداعی میکنند، فرمی معاصر و متأثر از هنر غربی پیدا کردهاند. در واقع هنرمند از حجم نیز بهره برده و با برجسته کردن سطوح، عنصر ارتفاع را نیز وارد زمینه دوبُعدی اثر کرده و بدین طریق توانسته تجسم دوبُعدی نقاشی را در بستر سهبُعدنمایی نقشبرجسته بازآفرینی کند. این نوع برخورد با هندسه، نه تنها یادآور جستارهای مدرنیستی چون نئوپلاستیسیسم، بلکه نشانگر وجهی شرقی از ارتباط خرد ریاضی با زیبایی نیز است. در تفکر شرقی، هندسه مقدس اصل شکلگیری حیات را در بیانی استعاری بازآفرینی میکند و مفهوم متافیزیکی از تکثر عالم را شکل میبخشد که حضور اصلی ثابت و همیشگی را در خود تکرار میکند. در عین حال به واسطه استفاده از ماده آیینه، امکان انعکاس محیط در اثر فراهم آمده و همواره چیزی از زمان حال در تابلو حاضر میشود. همین به اثر بُعد تعاملی یا اینتراکشن میدهد که کاملاً با انگارههای هنر معاصر همخوان بوده و بدین لحاظ اثر را از بافتار صنایع دستی و دکوراتیو به پیش میراند و به مرزهای هنر معاصر نزدیک میکند.
ماحصل یک عمر تلاش هنری منیر فرمانفرماییان، پیداست که او نه به تفکر آکادمیک چندان تعلق خاطری داشته و نه در پی تحقق آوانگارد در هنرش بوده است. او در این تلاش پرشور، نه از بابت برچسب دکوراتیو بودن آثارش هراسی داشت و نه هرگز به رسالتی روشنفکرانه با آرمانگرایی سیاسی و اجتماعی میاندیشید. در عین حال در همه تکاپوی هنری خود هرگز به یک پایگاه سبکشناختی مشخص پایبند نبود و هیچگاه به چیزی شبیه یک بیانیه هنری نزدیک نشد. با این حال به خاطر رهیافتهای هنری ارزشمند خود، بیشک الهامبخش هنرمندان زیادی از نسل بعدی شده است. هنر او همان قدر که مبتنی بر گفتمان مدرنیستی است، در امتداد جریانهای پستمدرن، همانند هنر مفهومی، پاپ و مینیمال نیز قابل شناسایی است. در تاریخ هنر مدرن ایران، منیر فرمانفرماییان هنرمند برجستهای بود که در هر اثر هنریاش به شکل محسوسی میراث متعالی هنر و معماری ایرانی اسلامی را ستایش میکرد.
در سالهای اخیر نمایش آثار منیر فرمافرماییان در موزههای بسیار مهم نیویورک همچون متروپولیتن و گوگنهایم، فرصتی باشکوه و اعتباری بزرگ بود که تاکنون نصیب کمتر هنرمند ایرانی شده است. در نهایت همین استقبال جهانی باعث شد تا در موطنش نیز در سالهای بالای زندگی، جایگاه هنری خود در مقام یکی از مهمترین هنرمندان مدرنیست ایران تثبیت کرده و با توجهات وسیع و اقبال همگان مواجه گردد.