مجموعهی شکار در واقع گستره جستوجوی عصری و محتوایی رضا درخشانی در نگارگری ایرانی است که همواره یکی از منابع الهام آثار وی بوده است. آثار درخشانی بر مبنای نگارگریهای ایرانی از سال 1988 در امریکا با مجموعهای بر اساس داستان خسرو و شیرین آغاز شد و اولین بار در سال 1992 در نیویورک به نمایش درآمد که شاید اولین نمایش هنر امروزی ایرانی در امریکا پس از تغییرات سیاسی بود که در کانال ABCتلویزیون این کشور همراه با مصاحبه از آن تقدیر شد. این مجموعه پس از یک توقف 10ساله در سال 2002 پس از بازگشت وی به ایران از سر گرفته شد که شامل سری خسرو و شیرین، سری مهمانی در باغهای ایرانی، سری موسیقی و طرب و البته مجموعهی شکار که بخش عمدهی این مجموعه است. نقاشیهای درخشانی سطوح وسیع و بزرگی از رنگهای درخشان است که در آن ادبیات و نقاشی به هم گره میخورد. دلبستگی نقاش به تأثیرات نوستالژیک تاریخ سرزمین مادری، سبب شده تلاش کند دستاوردهای کهن هنر ایران زمین را در قالب و هیئتی نو و امروزی بازآفرینی کند. بر خلاف نگارگری ایرانی، این آثار در ابعاد بزرگ و با بافت غلیظ در دو یا سه لت و یا بیشتر به اجرا درمیآیند که البته رنگ نقش عمدهای را در آن باز میکند. درخشانی به واسطه سالها زندگی در غرب بهخصوص امریکا و فرانسه به خوبی با هنر اکسپرسیونیسم و آبستره آشنایی دارد، اما هیچگاه نتوانسته فرم فیگوراتیو را به کلی از اثر خود حذف کند. خود او در اینباره میگوید: «گمان میکنم همواره بر روی یک لبه هستم؛ لبهای که یک طرفش آبستراکسیون محض است و لبهی دیگرش فیگوراسیون.» این حرکت میان هنر آبستره و فیگوراتیو، سبب شده فرمهای انسانی، جانوری و گیاهی نگارگری نیز در دستان درخشانی ره به سوی تجریدی شدن ببرند. سادهسازی در فرم اشکال اسب و سواران در تابلوی پیشرو علاوه بر تکرار فرمیک و ایجاد ریتمی موسیقیایی، فرم انسانی و حیوانی را به شدت ساده کرده و به واسطه پرهیز از هر نوع عمقنمایی، تابلو را در گسترهی فضای آبی لاجوردی تیره به وادی تکراری مفهومی میکشاند. عنصر تأثیرگذار بعدی، بافت است که به واسطه استفاده از متریالهای مختلف، سطح تابلو را به صورت نیمبرجسته در آورده و مخاطب را به لمس سطح تابلو فرامیخواند. در واقع این سطوح پر رنگ و لعاب که مانند هنر کاشیکاری یا فرشهای ایرانی مملو از رنگهای زنده و پرانرژی هستند، به واسطهی قلم پویای درخشانی بستر بیانی جدیدی مییابند که در عین سادهنگاری از حس زیباییشناختی منحصر بهفرد نیز برخوردارند. درخشانی در این دوره با بیانی منحصربهفرد، سبک تکاملیافته خود را با رنگگذاریهای چشمنواز و تصاویر کشآمده به اوج شکوفایی رسانده است. سطح کار از نزدیک، برجستگی و حجمی از لایههای رنگهای درخشان دارد، آبی پرمایه در سطح وسیعی از پسزمینهی تابلو، اسبها و سواران رنگارنگ در کنار تحرک فیگورهای انسانی و حیوانات، شادابی خاصی را در فضای اثر متجلی میکند. وسعت دادن موضوع (سوژه) در کار درخشانی را میتوان نوعی تحمیل تغییرات در شکل قلمداد کرد که تحتتأثیر تصویرگری رسانههای معاصر با گسترهی عریض پاناروما صورت پذیرفته است، اما او با کاربست بیکم و کاست شیوۀ تجربیاتش در آموزههای جهان شرق و بهرهگیری از اصول نقاشی معاصر غربی، روح هنر شرق را برای غرب معاصر به ارمغان میآورد. ریتم در این تابلو عنصری ذاتی و تعیینکننده است که با ضربآهنگ قلم هنرمند و چیدمان پیوسته و متعادل فیگورها به تدریج بر سطح بوم شکل گرفته است. با اینکه سوژهی کار درخشانی، برای مخاطب وی موضوعی آشناست، اما او پیوسته با مسائل تازهای در تجسم و تعبیر در فضای نقاشی فیگوراتیو روبهرو میشود که چون حل میشوند، شگردی انتزاعی پیدا میکنند. پیکرهها در منظره فراخ و اعوجاجهای رنگی در تابلوی پیشرو، نگاه خاص هنرمند معاصر را در مواجهه با سنت تصویرگری چندهزار ساله نشان میدهد. در عین حال درشتنمایی پیکرهها و رنگهای خیرهکننده، ویژگیهای سبکی درخشانی است که سالها برای رسیدن به این نوع بیان تلاش کرده و امروز او را به هنرمندی پیشرو و در زمره شناختهشدهترین نقاشان بینالمللی معاصر بدل کرده است. فروش آثار رضا درخشانی در یک دهه اخیر با اقبال چشمگیری در بازار هنر بینالمللی روبهرو بوده و نقاشیهایش در بسیاری از موزهها و گالریهای معتبر جهان به نمایش درآمدهاند.