آثار رضا درخشانی را میتوان تجلیگاه پیوند موسیقی، نقاشی و ادبیات دانست. او علاوه بر نقاشی ساز نیز مینوازد و تأثیر موسیقی را در فرم و محتوای کارهایش میتوان مشاهده کرد. آثار درخشانی در مرز میان پیکرنمایی و اکسپرسیونیسم انتزاعی قابل بررسی است. تأثیرپذیری از ادبیات کهن ایران به آثارش رنگ و بویی شاعرانه و تغزلی بخشیده و به نمادپردازیهای برخاسته از ریشههای تصویری سنتی ایران زمین منجر شده است.
مجموعه انارهای درخشانی حاصل سالها مولویخوانی اوست. تصویر جهان در حال تغییر در اشعار مولانا و مضامین عمیق پنهان در سادهنویسی، توجه او را به خود معطوف میسازد. به عقیده وی شعر فارسی از بزرگترین قالبهای هنری قاره آسیاست.
این نقاشی ادامه مجموعه «انار»های این هنرمند معاصر و نوگراست که در آن به نمایش تجریدی درخت انار پرداخته است. رنگ سرخ در این آثار از اهمیت بسزایی برخوردار است تا آنجا که میتوان آن را شناسنامه این دوره کاری درخشانی دانست و حاکی از تمایل وی به این رنگ و تأثیری است که بر مخاطب میگذارد. به عقیده وی قرمز رنگی است که به نسبت دیگر رنگها تابش و انرژی بیشتری دارد و دنیای بینهایت را به تصویر میکشد. انار به عنوان موضوع اصلی این آثار نماد میوه بهشتی و سمبل زایش است. درخشانی در این میوه جذابیتی خاص مییابد. بازی هنرمندانه با لکهرنگها همراه ضرباهنگی خاص بر سطح سرخ رنگ بوم توهمی از درخت اناری که بر پشت یک لاکپشت غولپیکر روییده در ذهن مخاطب ایجاد میکند و بدین ترتیب بیان نمادین اثر با توجه به عنوان آن کامل میگردد: هجرتی از درون به بیرون؛ آهسته و پیوسته!