رضا مافی چهره شاخص خوشنویسی کلاسیک ایران بعد از عمادالکتاب، با آثار متنوع خود توانست در قالب سیاهمشق (نستعلیق) ترکیببندیهایی تازه و باارزش ارایه کند که اکنون از مهمترین میراث نقاشیخط معاصر ایران محسوب میشوند. وی در این آثار با نوعی نبوغ از تلفیق بیانگریِ حبسیههای عمادالکتاب، البته با تغییر دانگ قلم در سیاهمشق که ریشه در کارهای میرعماد نیز داشت، به فضایی تازه دست یافته است.در دهههای چهل و پنجاه و همزمان با ورود اندیشههای نو در هنر ایران، خوشنویسی نیز وارد دورانی تازه گردید، آن چنان که در سیر تاریخیاش هم کمکم از کارکرد اصلی آن کاسته میشد. گفتمان هنری این دوران در زمینه نقاشیخط به سمت توجه به فرم پیش رفت و در این میان هنرمندانی همچون محمد احصایی، حسین زندهرودی، فرامرز پیلارام، جلیل رسولی و مافی هرکدام نشانهای از این قابلیت و محاکات را در آثار مدرنیستی خود پیگیری کردند. مافی در این میان بیش از دیگران دلبسته سنت در خوشنویسی بود. وی باوجود آن که تلاش دارد، روزنهای نو در کار نقاشی با خط بیابد، در تأیید آن که همچنان اعتقاد جدی به تفکر سنتگرایانه در خط دارد، مینویسد: «با نشخوار کردن نقاشی غرب مخالفم» .اثر حاضر یکی از نمونههای ممتاز از تجربه زیست هنرمند در پرداختن به همین تفکر، یعنی یافتن ترکیبی موزون از نقاشی با خط، با رویکردی متفاوت، اما همچنان متعهد به ساختار سنت است. رضا مافی همواره تحت تأثیر ساختار بسیار تزیینی سیاهمشق ایرانی بود و در این تابلو نیز دلبستگی و شناخت دقیقش از این مسأله به وضوح قابل مشاهده است. به همین جهت در این اثر مشابه بسیاری دیگر از کارهای وی، یافتن نسبتی درست میان نقاشی و خوشنویسی با وارد کردن رنگ و ایجاد سایهروشنها، که جدیترین دغدغه پیشگامان این عرصه بود، دغدغه اصلی هنرمند بوده است.از طرفی انتخاب رنگ مشکی در پسزمینه تابلو در کنتراست با طیف رنگهای نارنجی، اکر و قهوهای و تکرار آیینهوار یک ترکیب سیاهمشق نستعلیق، که حروف و کلمات در کالبد آن با یکدیگر بهگونهای فشرده اما ریتمیک درهم تنیده شدهاند، همه و همه نویدبخش شروع تجربیات تازه هنرمند در کار با رنگ و بوم به مثابه هنرمندی خطاط با دغدغههای نقاشانه بود. متأسفانه با مرگ زودهنگام رضا مافی، این کوشش ناتمام ماند.