صادق تبریزی به واسطه تعلیم در رشتههای مختلف هنری همچون نگارگری، خوشنویسی، چاپ دستی و معماری با تاریخ زیسته هنر ایران به خوبی آشنایی داشت. نگارگری را نزد استادانی چون بهزاد، الطافی، زاویه و مقیمی آموخت و در خوشنویسی در خطهایی چون نستعلیق تبحر یافت. این مهارت در کنار تحصیل در هنرکده هنرهای تزیینی، پای او را به جنبش سقاخانه گشود و استمرار او در نقاشیهایی برآمده و وفادار بر استفاده دکوراتیو از هنر ادوار گذشته، نام او را به عنوان یکی از هنرمندان مطرح این جنبش، در تاریخ هنر مدرن ایران جاودانه کرد.
به طور کلی آثار تبریزی را به لحاظ موضوعی میتوان به چند بخش تقسیم کرد: نقاشیهایی که ذیل موضوع سواران و عشاق جای میگیرند، نقاشیهایی با موضوع خسرو و شیرین، مجموعه مینیاتورها و مجموعه نقاشیخطها. به لحاظ تکنیکی نیز تبریزی طیف وسیعی از انواع مدیاهای هنری را در طول دوران پرکار خود تجربه کرد و در استفاده از آنها چنان تبحر یافت که غالباً بسیاری از تکنیکها را در نقاشیهای خود به صورت ترکیبی بهکار میبرد. آبرنگ، گواش، اکریلیک، رنگروغن، مرکب روی پوست، نقاشی پشتشیشه تنها بخشی از انواع تکنیکهایی است که در آثار او با استادی تمام بر روی مقوا و یا بوم و شیشه کار شده و آثار بدیعی را موجب شده است.
با این حال اثر پیشرو جزو معدود آثار تبریزی است که ویژگیهای منحصر بهفرد و کمتر دیدهشدهای را در خود دارد. نخستین آن، استفاده از اسمبلاژ و کلاژ است که در دیگر آثار او نظیر ندارد. تبریزی نیز مانند دیگر هنرمندان جنبش سقاخانه در خلق آثارش از برخی نمادهای سنتی و عامیانه فرهنگ روز ایران، به عنوان حاضر-آمادهها استفاده میکرد. مثلاً در تعداد زیادی از آثارش از کاغذهای نسخ قدیمی برای ایجاد بافت بصری استفاده کرده است. ایجاد بافت با استفاده از مُهرهای قدیمی که در صنایعدستی مانند چاپ پارچه و… کاربرد داشتند بخش دیگری از ارجاعات او به هنرهای کهن ایرانی است که اصولاً در بسیاری از نقاشیهایش چه به صورت مهر-نوشته و چه به صورت موتیفهای تکرارشونده دیده میشود. با این حال در این اثر این ارجاع فرهنگی شکلی متفاوت به خود گرفته و هنرمند از قفلهای قدیمی، زنجیر، پنجه فلزی و ورقهای طلسم استفاده کرده و این اشیاء را بر روی پرده بوم آویزان کرده و چسبانده است و بدین لحاظ اثری را شکل بخشیده که کمتر نظیری در دیگر آثارش دارد. همچنین استفاده از این ادوات باعث شده اثر، از حالت نقاشی دوبعدی خارج شود و با پیدا کردن حجم، در فاصله میان نقشبرجسته و هنر دوبعدی قرار بگیرد. ویژگی منحصر بهفرد دیگر این اثر، پرهیز از ارایه دکوراتیو هنر ادوار کهن ایران در بستری نو است. در اغلب آثار تبریزی، نمودهای هنر دوران گذشته ایران، صرفاً در بیانی تزیینی و موتیفوار بهکار گرفته شدهاند، اما در این اثر هنرمند علاوه بر استفاده از کلاژهای کاغذهای منقوش به خط و مُهرهای مختلف خطنوشته و تزیینی، از مهرهایی استفاده کرده که کاربردی غیرهنری دارند و به واسطه قابل خوانش بودن، وجهی مفهومی به اثر افزودهاند که با توجه به تاریخ خلق اثر کاملاً منحصر بهفرد است. تکرار چندینباره مُهرهای «رونوشت برابر اصل است» و «باطل شد» در کنار مُهرهای انگشتری، گفتمان اثر را از اثری فرمالیستی به خوانشی مفهومگرا سوق میدهد. گویی تابلو صحنه مواجهه متنهای مختلفی از اشعار، قبالهها، اسناد رسمی، اشکال تزیینی، اوراد، طلسمها، حروف و کلمات تکرارشونده، کلاژهای نقش کاشی و تمبرهاست که در کنار یکدیگر زنجیر شدهاند و خطوط رقصان و پیچ در پیچ با حالتی اکسپرسیو و طرحگونه آنها را به هم متصل نگه داشته است. اصل و جعل در این مواجهه قابل تشخیص نیست و اثر هنری در همین مواجهه، چیزهایی روزمره را در کنار ابژههایی کهنه و عتیقه قرار داده است. امروز با گذر زمان، همین خطنقاشیها و رنگها که در روزگار خلق اثر امری روزمره تلقی میشد، با مُهرها، قطعات کتب قدیمی و کلاژهای فلزی به تاریخ پیوسته و چیزی از گذشته را در خود جاودانه کردهاند. بدین ترتیب این اثر کلکسیونی از تمامی شیوهها و تکنیکهای جنبش سقاخانه را در خود دارد و شاید نامگذاری آن با عنوان «سقاخانه» به همین دلیل صورت گرفته تا تاریخ تمامنمای جنبش سقاخانه باشد.
لازم به ذکر است که این اثر منحصر بهفرد از مجموعه احسان یارشاطر، ایرانشناس و دانشنامهنگار فقید ایرانی در آذرماه سال ۱۳۹۹ در حراجی «هنر مدرن و معاصر خاورمیانه» بونامز در نیوبونت استریت لندن شرکت داده شده و به قیمت ۷۰۱۲ پوند فروخته شده است.