جباري در اين اثر، تعهد به چارچوب هندسي كادر را جانشين تمام نظمهايي كرده كه كوشيده از آنها بگريزد. هر چند در این اثر مشترکات ظاهری زیادی با کتیبه¬های اسلامی به چشم می¬خورد اما نوع موازنه¬ سیاهی و سفیدی، و توزیع قوت و ضعف به آنچه در آن آثار دیده می¬شود شباهت اندکی دارد. هنرمند، عمداً از وجاهت آهنگین «کتیبه» خروج کرده است.
حروف از روي هم عبور ميكنند اما يكديگر را نمي¬پوشانند. برخي¬شان بهناگاه تكه مي¬شوند و در يك محيط شلوغ به حيات منفرد و تنهاي خود ادامه مي¬دهند. در واقع همزيستي آنها عبارت از نوعي مجاورت غيرهمدلانه است. انگاركه قرار بوده تصويري از جهان معاصر و روابط حاكم بر آن را ترسيم كنند.
زمينه اثر متشكل از مايههای¬ رنگي است كه فضای اثر را فراگرفتهاند. البته جباری به همنشینی طیف قهوهای خاکستری و قهوهای- آبی، خصوصاً با حضور فیروزه¬ای علاقه ویژه¬ای دارد، اما حضور رنگ گرم قرمز و سبزهای پتینهای در این اثر قدمت کتیبههای خطی را در کتنراست رنگی معاصر بهخوبی به تصویر کشیدهاند. به طور كلي گرايش غالب، در نقاشي-خط¬هاي جباري به طرف رنگ¬هاي سرد و خاموش است. اما در برخي آثارش حضور گهگاهيِ رنگ¬هاي تند و گرم به شكلي گزيده ديده شده است. قرمزی که در جاي جاي اين اثر پراکنده شده ماهيتي گرما بخش، بي¬مخاطره اما پرشور دارد و چنين مي¬نمايد كه فضای اثر را بهرغم حضور خود در کنارهها، متأثر کرده است.