تابلوهای احمد اسفندیاری عرصه تلاقی سنتهای کهن تصویرگری ایران با دستاوردهای حاصل از ورود به قرن بیستم اروپاست. او که از اولین فارغالتحصیلان دانشکده هنرهای زیبای تهران بود، به واسطه بهرهگیری از سلیقه تجسمی ایرانی و تلفیق آن با آموزههای مدرنیته توانست در هنر نوگرای ایران، پلی میان مدرنیسم غربی و نقاشی ایرانی ایجاد کند.
او از دوران جوانی به نقاشی واقعگرا علاقه داشت و مضامین روستایی، بازار، مناظر شهری و جنگلها را بارها دستمایه نقاشی خود کرده بود. این ممارست سبب شد بعدها خطوط قوی طراحی در تمامی آثارش به عنوان یک ویژگی چشمگیر باقی بماند.
اثر حاضر که به دوران جوانی هنرمند تعلق دارد، صحنهای خیالی از روند ساخت شهر پرسپولیس در دوران هخامنشی را به تصویر کشیده است. استادکاران، کارگران و شاگردان مشغول فعالیت و آماده کردن سنگهایی هستند که شهری آرمانی را شکل خواهد داد که تا به امروز مایه فخر ایرانیان بوده است. خورشید صبحگاهی از جانب شرق دمیده و نوری دلانگیز کل صحنه را روشن کرده است. هیأتی از جانب دربار و برای سرکشی به روند کار، سوار بر اسبان سفید وارد صحنه شده و فعالیت کارگران را نظاره میکنند.
با توجه به آنچه توسط اسفندیاری بر چارچوب پشت اثر نوشته شده، این تابلو پیشطرحی برای یک تابلوی اصلی بوده که استاد قصد داشته در آینده نقاشی کند. مشخص نیست که تابلوی دیگری با این موضوع وجود داشته باشد. پرداخت به جزئیات در تابلو کم و فضاسازی به عنوان کلی واحد در نظر گرفته شده است. با این حال آن چه تابلو را ارزشمند میکند همین طرحواره بودن اثر است. نقاش فارغ از هرنوع پرداخت واقعگرایانه به واسطه طراحی خطی کلیت هر پیکره را با خطوطی نرم و روان کشیده و با گزینش رنگهای خاکستری، آبی و سرد، توانسته در بازنمایی فضایی از دوران گذشته موفق عمل کند. هرچند نوع رنگگذاری و حذف جزئیات، استفاده از سطوح تخت رنگی، سادهسازی فرمی و پرهیز از جزئیات بر بنیان اندیشههای مدرن شکل گرفته، اما هنرمند در خلق و طراحی اثر، پیشینه هنر ایرانی، خاصه قواعد هنر عصر هخامنشی را در نظر گرفته است؛ استفاده از پرسپکتیو مقامی در اندازه فیگورهای انسانی تابلو را از اعمال اصول پرسپکتیو رها ساخته است. همچنین نوع قرارگیری پیکرههایی چون دو سرباز سمت راست و پایین تصویر به خوبی سربازان گارد هخامنشی در تختجمشید را یادآور میشود. مرد سوار بر اسب در میانه تصویر به واسطه گزینش رنگ مخالف با الباقی افراد و خلوت بودن فضای گرداگردش، نقشی محوری یافته و به خوبی بر بالاتر بودن رتبه اجتماعیاش تأکید شده است. بدین طریق هنرمند اثری را پدید آورده که ارزشهای تجسمی ایرانی را با هنر مدرن ترکیب کرده و تصویری دلنشین ساخته است.