مجسمههای بیژن نعمتیشریف با آن رنگهای شاد و فرمهای ساده، در مرز میان هنر صحنهآراییشده تئاتری، نگرشهای پستمدرنیستی و نقاشیهای بیرونآمده از قاب میایستند. این هنرمند برجسته به واسطه تجربیات فراوان در ساخت عروسک برای تئاتر و همچنین سالها تجربه نقاشی، درک متفاوتی از فضا، حجم، رنگ و معنا را در مجسمه وارد کرد که در کنار ظاهری انتزاعی، بیانی عاطفی نیز دارد و توانست به بیانی شخصی و منحصر به خود در مجسمهسازی ایران دست یابد. سعید شهلاپور در اینباره میگوید: [«او] هنرمندی اصیل است، آثارش بیانگر روحیه خود اوست؛ تمایلات کودکی در آثار او ریشه در تأمل شخصی و باوری فکری دارد» نعمتیشریف دلبسته نقاشیهای خوان میرو و دستپرورده بزرگانی چون پرویز تناولی، پرویز کلانتری، مرتضی ممیز و محمدامین میرفندرسکی بود. رویکرد خاص او به امر تخیل، آثارش را در مرزی از خلوص، شور و شادی قرار میدهد که کودکانه و ناب است. با آنکه آثارش به لحاظ استفاده از رنگ و برخورد آزاد با فرم، یادآور هنر پاپ است، اما نمیتوان آن رویکرد عامهپسند و سطحینگر پاپآرت را در آثارش دید. آنچه این آثار را شخصی و درخور توجه میکند نگاه سمبولیستی است که فرمهای نرم و خشک را در یک ترکیببندی ساختارمند به نحوی مینشاند که حسی از یک موجود ارگانیک و جاندار را به بیننده القا میکند. موجودات نعمتیشریف به واسطه رویکرد انتزاعی، گویی دارای نوعی دگردیسی شدهاند که در آن، روند مسخ نه ترسناک بلکه طنزآمیز و خوشایند است. اثر پیشرو مربوط به آخرین آثار نعمتیشریف است که نمایانگر تسلط فنی هنرمند بر متریالهای مختلف برای ایجاد فرمی ساختارمند و منسجم نیز است. شکل استوانهای سبز رنگ، انتزاعی از یک فرم گیاهی را ایجاد کردهاست. اضافه کردن کلید یک کوک به بدنه، حس حرکت را به بیننده القا میکند. خود نعمتیشریف درباره عجیب بودن این موجودات میگوید: «هنرمندی عجیب و متفاوت هستم زیرا نه برای دنیا و نه برای آخرتم کار نمیکنم و انگار در خلاء هستم» این حس در خلاء بودن در اغلب آثار نعمتیشریف دیده میشود؛ موجوداتی که جز در عالم تخیل و کنار گذاشتن کلیشههای ذهنی، ادراک نمیشوند، ولی مواجهه با آنها طراوت زندگی، شور هستی و شادی کودکانه را به نابترین حالت ممکن برای مخاطب ایجاد میکند. این آثار گویی پل گمشدهای میان عالم کودکی و خلوص اندیشه با هرج و مرج دنیای بزرگسالی و خواستهای بیپایان را ممکن میکند. در برخورد با آثار نعمتیشریف میتوان لحظاتی خالی از هر نوع دغدغهمندی، حضور و هستی را در سادگی تجربه کرد.