فرشید ملکی را میتوان چهرهای متفاوت از هنرمندان نسل دوم مدرنیسم ایران دانست که گسترهای از سبکهای مختلف را در طول دوران فعالیت هنریاش تجربه کرد و سرانجام زبانی شخصی و خاص از خود به نقاشی معاصر ایران عرضه داشت.
اثر پیش رو مربوط به دورهای است که از سال ۱۳۴۷ به بعد در آثار او شروع شد و تا حدود ۱۳۵۲ غالب آثار او را تشکیل میدهد. تکنیک عمده آثار او در این دوران کندهکاری روی لینولئوم است که بر روی چوب چسبانده میشوند. موضوع این آثار زبانی کاملاً انتزاعی و کمینهگرا دارند و تلاش میکنند به بیانی مینیمالیستی دست یابند. در این تابلوها که تنها فرم را دستمایه خود قرار میدهند، تکراری از ریتم نقاط، خطوط موازی یا سطوح یک اندازه اثر را شکل میدهند. این اشکال کمینهگرا بعدها در روند طراحیهای خطی او در یکدیگر تلفیق میشوند و سرانجام در نقاشیهای فیگوراتیوش تمثالی از انسانوارههای او را تجسم میبخشند.
از آنجا که اثر پیش رو مربوط به دوران فعالیت ملکی در تالار قندریز است، گرایش فرمالیستی و انتزاعی جای استفاده از از هنر بومی ایران، نقوش سنتی، خوشنویسی و یا فرمهای معماری را که در همان زمان بسیار متداول بود، گرفته است. در نتیجه پهنه بوم به نقطه به عنوان اولین عنصر بصری اختصاص یافته است. نگاه تقلیلگرای هنرمند سبب شده در ریتم تکرارشونده نقاط از ایجاد هر نوع تنوع در عمق، اندازه، رنگ و بافت پرهیز شود. نقطههای سفید بر زمینه سیاه در کنار یکدیگر رج میخورند و در تکراری که از نظم هندسی میگریزد، در همنشینی کنار یکدیگر گویی بافته میشوند. هنرمند در انباشت این نقاط که در کنارهها از نظم خطی رها میشوند تلاش دارد هویتی را بسازد که بعدها در انسانوارههای اکسپرسیو او هویتی نو مییابند.