نقاشیهای ایران درودی، نمایانگر خوانشی فردي و گاه زنانه از شکست و پیروزی، در زندگیِ پرفراز و نشیب انسان است که همواره امید در آن جریان دارد. اثر حاضر طبیعتی مهآلود با جوی محو و رویایی همساز شده را ارايه ميكند که بیانگر تجسمی از روح بی قرار زنانه هنرمند است. فضاهای به تجرید گراییده، در لایههای رازآمیز درونی خود، از هم پاشیدگی پارههای واقعیت را تجسم میبخشند و بهتزدگی تجربههای نقاش از جنگ و آوارگی دوران کودکی را با روشی بدیع نمایان میسازند.
دید منحصر به فرد به موضوع طبیعت و فضا در نقاشیهای درودی ، سبکی اختصاصی را شکل داده که به مخاطب این فرصت را میدهد تا به سادگی نقاشیهای وی را از آثار همتايان وي متمايز سازد. عمق میدان و عدم وجود خط زمینه در اثر پیش رو، فضایی نامحدود را ایجاد میکند که آسمان را به زمین پیوند میدهد و در پس آن، عالمی اثیری شکل میگیرد. فضای شبنمزده تابلو، ذهن را به دنیایی رویاگونه و سوررئالیستی سوق میدهد. در واقع فضاهای نقاشی درودی، مرز میان بود و نبودند؛ کل به جزء و جزء به کل در روندی پیاپی تبدیل میشوند و ذهن مخاطب در کشش حاصل از آن، به تخیلی فراواقعی راه مییابد. دوری از منظرهسازی واقعگرا، راه برونرفت نقاش، از جهان مادی و رسیدن به عالمی آرمانی است که در سودای رسیدن به سکون و آرامش بیتاب شده است. در این فضای نامحدود، «زمان» نیز به مرزهای بیزمان میل میکند.
از دیگر خصوصیات بارز نقاشیهای درودی، حضور عنصر حرکت است. شور حاصل از این تحرک و سیالیت قلم در رنگهایی که با تنالیتههای لطیف در هم میآمیزند، بروز پیدا میکنند. گلهای تابلو، همچون شعلههای پرفروغ آتش، نویدبخش بودن و حضور در لحظهاند که روح را از ایستادی و مرگ میرهانند.
سوژه گل، به عنوان عنصری همیشگی در تابلوهای درودی، تمثیل زنانگی، جاودانگی و امیدواری است. گلهایی که با نزدیک شدن به مرز انتزاع، از عالم واقع فاصله میگیرند. گلهایی برجسته که قادرند در هر سطحی میان زمین و آسمان برویند و تکثیر شوند. ایران درودی با گل و نور در تابلوهایش امید به ماندگاری را نوید میدهد و رمز و راز بودن در عالمی دیگر را زمزمه میکند.