لیلا پازوکی، چیدمانکار، عکاس، کولاژساز و نقاش ایرانی است. او تحصیلات مقدماتی هنر را در هنرستان هنرهای زیبای تهران سپری کرد. سپس وارد دانشگاه هنر تهران شد و سال 1379 در رشتهی نقاشی فارغالتحصیل شد. بعدها برای ادامهی تحصیلات راهی آلمان شد و دورههای آموزشی مختلفی را گذراند. سال 1381 در هنرکدهی مونیخ در زمینهی «رسانههای نو» تحصیل کرد. سپس در مدرسهی هنر و طراحی به آموختن مجسمهسازی پرداخت. سپس به دانشگاه برلین رفت و درجهی کارشناسی ارشد را در سال 1388 در رشتهای با عنوان «هنر در متن» دریافت کرد. پازوکی در ابتدا، فعالیت هنریاش را با نقاشی شروع کرد اما رفتهرفته به رسانههای نوین و حیطههای بینارشتهای تمایل یافت. این مدیومهای تجربی بستر مناسبتری برای بروز و پیگیری دغدغههای اکوپولیتیکال (اقتصادی سیاسی) پازوکی فراهم آورد. کار پازوکی در درجه اول تحقیق در مورد مفهوم مرزها، و شیوهای است که اطلاعات، زبان، زبانهای بومی و فرهنگی بصورت تصادفی و درهم تنیده میشوند و از مرزهای فیزیکی و تصویری عبور میکنند. در همین راستا او در زمینههای عکاسی، ویدئوآرت و چیدمان نیز دست به تجربههای مختلفی زده است. پازوکی در نخستین نمایشگاه انفرادی، نقاشیهایش را سال 1375 در گالری گلستان به نمایش گذاشت. نخستین تجربهی او در نمایش آثار بینارشتهای در سال 1385 با نام «هیدرومانیا» در گالری راه ابریشم تهران رقم خورد که ترکیبی از عکاسی و چیدمان بود. نخستین تجربهی حضور بینالمللی او نیز در همان سال اتفاق افتاد و پازوکی آثارش را در گالری نینا مِنوکال در شهر مکزیکوسیتی به نمایش درآورد. از آن پس نیز آثارش را در گالریهای داخل ایران و کشورهایی نظیر ایالات متحده، اتریش، آلمان و امارات متحدهی عربی به نمایش گذاشته است.
در سالهای اخیر پازوکی پروژههای هنری گستردهای را در قالبهای بینالمللی اجرا کرده است. در نمونهای از این پروژهها صدها نقاش که در روستایی در چین اقامت داشتند مشارکت کردند. نقاشان چینی در بخشی از این پروژهی عظیم، نقاشیهای اتاق 17
نشنال گالری لندن کپی و بازتولید کردند. پازوکی در انتخابی معنادار، آثاری از یک نقاش «رفرمیست» به نام لوکاس کرناس را برای این پروژه برگزیده بود. پروژهای که به تضعیف مرکزیت اقتصادی و فرهنگی غرب بهواسطهی قدرت گرفتن چین در نظم نوین جهانی کنایه میزند و متعاقباً ترجمانی فرمی از مرکززدایی تاریخ هنر غربمحور بهواسطهی تحولات مناسبات اقتصادی سیاسی به دست میدهد. پازوکی با تجربهگری خود و آزمودن رسانههای مختلف اصالت هنر را مورد بازبینی قرار میدهد. برا نمونه در بخشی از آثارش از لامپهای نئونی بهره میبرد. در یکی از تابلوهای این مجموعه با رشتهی نئونی سبزرنگی نوشته شده است: این سبز نیست. این اثر از سویی با تابلوی مشهور رنه مگریت، «این یک پیپ نیست» در ارتباط است و از سوی دیگر یادآور تابلویی از جاسپر جونز است که در بخشی از آن کلمات «زرد»، «نارنجی» و «قرمز» با رنگهای متفاوتی نقاشی شدهاند.