چاپهای سیاه و سفید رضا بانگیز، ساده، صمیمی و بیآلایشاند و در فضایی به دور از هرگونه تلاش برای نمایش قدرت خارقالعاده و تکنیکال در بازآفرینی فضایی واقعگرایانه، به زبانی مردمی و عامیانه، روایاتی شخصی از خوانش تجربیات روزمره زندگی را در سادهترین حالت خود بیان میکنند.
بانگیز در طول دوران فعالیت هنری خود بر استفاده از هنر چاپ وفادار مانده است. او تکنیک چاپ لینو را نزد مارکو گریگوریان آموخت و در طول سالها ممارست در استفاده از این تکنیک، بسترهای متفاوتی از کاغذ، مقوا، چوب و پارچههای چهلتکه را تجربه کرده و بدین طریق به تکنیک خود تنوع بخشیده است.
مضامین نقاشیهای بانگیز ریشه در روایات فولکلور و داستانهای عامیانه دارد که با مفاهیم فرهنگی و آداب سنتی چون تعزیه، عزاداری، امامزاده، حمام و سلمانی به هم میآمیزد و اثری را شکل میدهد که در عین سادگی، چیزی از تجربه زیسته و هر روزه را در خود دارد. نوع نگارش خطوط و صراحت استفاده از فرمهای ساده به واسطه بهکارگیری چیرهدستانه کمپوزیسیونهای حاصل از قرارگیری سطوح سیاه و سفید در کنار یکدیگر اثری را شکل میدهد که در خوانش مدرنیستی قوی، محکم و ساختارمند است. بانگیز به واسطه سالها مطالعه بر روی عیدیسازیهای عصر قاجار و چاپهای اکسپرسیونیستی نقاشان آلمانی، توانسته به زبانی میانه دست یابد.
در اثر پیشرو تمامی موارد فوق به خوبی قابل مشاهده است و در کنار آن استفاده از خطنوشته فارسی نیز بر بنیانهای بومی و ایرانی هنرمند تأکیدی دوباره دارد. استفاده از رنگ سیاه از پایین به بالا تغییر مییابد و اثر از سیاهی رو به سفیدی میرود. این حرکت رنگی را میتوان به مفهومی نمادین از حرکت از عالم زمین به آسمان دانست که در ایمان به خداوند حاصل میشود. الله اکبر در مفهوم خود گویای اشاره به وحدانیت خداوند است و این مفهوم به واسطه دایره بزرگ میانه تابلو تشدید میشود. این دایره با خطوط مواج دور تا دور، میتواند تجسمی از خورشید باشد که نسبت به دیگر دوایر به کار رفته در تابلو با صلابتی چشمنواز فضای بیشتری را اشغال کرده و به نوعی تجسم بصری همان الله اکبر نگارش شده در پایین اثر است. نقاش به واسطه درهم آمیختگی سطوح سیاه و سفید و کاربست بافتهای حاصل از چاپ بر بستر بوم، توانسته اثر را به سطوح متنوعی تقسیم کند که در عین ارتباط با یکدیگر، ایجاد حسی از عمق نیز دارند.