سهراب سپهری، در نقاشیهایش به تجسم تجربه لحظههای شاعرانه، در جهان پیرامون پرداخت و برای دستیابی به سبکی شخصی، که مانند شعرش شناسنامه تمامنمای اندیشههای عرفانیاش باشد، سفرهایی به مشرق و مغرب زمین داشت. کوششهای مستمر وی برای بهرهگیری از دستاوردهای زیباییشناسی غربی، در کنار توجه آگاهانه به عرفان و فلسفه شرقی و زیباییشناسیِ نقاشی «ذن»، موجب خلق تصاویر نوآورانهای شده که گویی تبلورِ شعری عینی و ذهنیاند.
تصاویر خلاصه شده از طبیعت در آثار سپهری، که گاهی تا مرز انتزاعِ ناب پیش میروند، بازنمایی لحظههای تعمق در جهان پیرامون نقاش هستند که گویی با بداههنگاری آنی، لحظهای از یکیشدن ذهن هنرمند و روح هستی را به نمایش میگذارند.
حاصل تمامیِ این تعمقها و اندیشهها، دستیابی به هویتِ تصویری نابی است که توانسته نقاشیهای بهجایمانده از سپهری را امروزه در سطح شاخصترین و ارزشمندترین آثار هنر مدرن ایران قرار دهد. حضور همیشگی نقاشیهای سپهری در بازارهای هنری گواه این مدعاست. رکورد فروشی ۶۷۰هزار دلار در سال ۲۰۱۱، نشان از ارزشمندی آثار و منحصربهفرد بودن نقاشیهایی دارد که سپهری توانسته در طول حیات هنریاش به یادگار بگذارد.
سهراب سپهری تجربیات صوری متنوعی را برای رسیدن به سبک شخصی که گویای عمق اندیشههایش باشد از سر گذراند و برای دستیابی به آن، از تکنیکهایی چون آبرنگ، گواش و رنگروغن بهره برد. کشف ارزشهای فضای خالیِ مثبت و تأکید بر اصل خلاء در کنار «طبیعتگرایی» و ایجاد مفاهیمی انتزاعی، از شاخصههای آثار سپهریاند که میتوان آن را در اغلب نقاشیهای کوچک و بزرگش یافت.