نقاشیهای احمد امیننظر، بیان ناب نقاشانهای است که در نگرشی خودبسنده و بیانگر رشد میکند و با حذف روایتگری از اثر، استنباطی کاملاً بیغرض و غیرکاربردی را برای مخاطب از مواجهه با هنر به ارمغان میآورد. او که دستپرورده استادانی چون هانیبال الخاص و محسن وزیریمقدم است به واسطه زندگی و تحصیل در آلمان با گرایشهای نئواکسپرسیونیستی غرب آشنا شد و سپس با تعمق در بافتار و جوهره هنر تمدنهای چون هند، چین، ژاپن و خصوصاً ایران همبستگی تازهای از نگرشی مدرن با حساسیت شرقی را در آثار خود ایجاد کرد.
نام امیننظر با واژه طراحی چنان آمیخته است که در پسِ هر اثر نقاشی هم، آنچه بیشتر نمود پیدا میکند هنر طراحی است. کاربست خط به مثابه مهمترین عنصر طراحی در کنار رنگ، سطح و بافت، ذهن را به فعالیتی خلاقانه وا میدارد تا برخورد نقاشانه هنرمند با موضوعات ساده و گاهی دمدستی و آشنا را درک کند.
اثر پیشرو وامدار مطالعاتی است که امیننظر بر روی نگارگری ایرانی خصوصاً مکتب ایلخانی و طراحیهای رضا عباسی انجام داده است. در این اثر پرتره انسانی سغدی، جدای از ارجاعات جنسیتی و صرفاً به واسطه حرکت سیال و روان خطوط بر پهنای بزرگ کاغذ با مرکب و قلممو شکل گرفته است. استفاده از خلوص رنگی، یادآور نگارههای پر رنگ و نقش ایرانی است؛ از سویی نوع به کارگیری خط و استفاده از سنت قلمگیری به عنوان شاخصه طراحیهای عصر صفوی و مکتب اصفهان که رضا عباسی سردمدار آن است به اثر جلوهای نرم، سبک، اثیری و رویایی بخشیده است. قطع بزرگ و جسارت استفاده از رنگهای متنوع برای شکلگیری چهره نیز از دستاوردهای برخورد مدرنیستی با هنر نقاشی است. در واقع تنوع رنگیِ خطوط، نشانگر حرکت دست هنرمند برای کشیدن یک خط و سپس تأمل و دوباره آغاز کردن حرکتی دیگر است. با آنکه برخورد امیننظر در نحوه خطگذاری و دورگیری فرمها اکسپرسیونیستی است اما اتقاق و امر تصادفی، در نقاشیهای او نقشی کمرنگ دارد. او در این باره میگوید: «هم دلم میخواهد و هم تصمیم دارم که همه چیز در طراحیهایم از قبل اندیشیده باشد. بخش تصادف و نقاشی اکشن را جزو همان نگاه سیاه و سفید مدرنیسم میدانم که در ایران هنوز باقی مانده، ولی دوران آن به سر آمده است. البته این مسئله ارتباطی با ناخودآگاه در طراحی و نقاشی ندارد و میتوان از آن استفاده کرد، اما هیچ باید و نبایدی نیست. نتیجه و تصمیمی است که نقاش باید بگیرد. فکر میکنم از این به بعد، با اتودهایی که در ذهن دارم یا روی کاغذ آوردهام، نقش تصادف نیز مطلقاً حذف شود. اما میراث هنری جهانی و آثار اساتید بزرگ را همیشه مطالعه و ارج میگذارم»
[۱].
[۱] . سیاه قلم یا مانی (۱۳۸۳) گفتوگو با احمد امین نظر، مجله حرفه هنرمند، شماره ۹، صص ۱۳۴-۱۳۹.