در بررسی مدرنیسم ایرانی، چگونگی شکلگیری جریان «سقاخانه» را بیشک باید بهواسطه نخستین نقاشیهای سیاهمشق حسین زندهرودی مورد مطالعه قرار داد. آن چنان که یک دهه بعد آثاری که ذیل این عنوان شناخته میشوند، ایدههای تکاملیافته او و همنسلانش هستند، که بیشتر بازتابدهنده عناصری با جنبههای مذهبی و سنتگرایانه از چشماندازی نو و مدرن بودند.
زندهرودی از نخستین نقاشانی بود که به شکل جدی از موتیف خط برای ایجاد کمپوزیسیونهای رنگین و ریتمیک، در نقاشی نوگرای ایران بهره جست و برخلاف بیشتر خوشنویسان همعصرش (احصایی، مافی و پیلارام) که در تقدیس خط به دنبال خلق آثار نقاشیخط با حفظ اصول و دینامیک بودند، زندهرودی، دغدغهاش خوشخطی نبود و در جستوجوی مفهومی کاملاً متفاوت و گاه هزلآمیز در رفتار با خط بود.
با این همه تجربه زندهرودی برای تبدیل هنر دکوراتیو به هنری خالص و آوانگارد، با آغاز دهه پنجاه خورشیدی به اوج شکوفایی خود رسید و در همین دوره بود که علاوه بر نقاشی، به چاپ دستی و سریگرافی روی آورد و به سفارش یک ناشر فرانسوی، شصت و چهار تابلوی نقاشیخط برای چاپ در ترجمه فرانسوی قرآن تهیه کرد. از اینجا به بعد نمونههایی از کارهای چاپ دستیاش را در ابعاد بزرگ نیز به عنوان یک اثر هنری در نمایشگاههای خارجی عرضه کرد که بسیار مورد توجه اهل فن قرار گرفت.
اثر حاضر یکی از همین نمونههای ممتاز زندهرودی از تکنیک چاپ بر روی کاغذ است که هنرمند مثل همیشه حروف فارسی را دستمایه کار خود قرار داده و با آن به صورت یک عنصر ترکیبشونده با رنگ و فضا به خلق اثر پرداخته است. مفردات خوشنویسی سنتی اینجا به ازای ارزشهای تصویری و فرمال خود مورد استفاده قرار گرفتهاند، نه به مدد عناصر تزیینی و تعاریف زیباییشناسی در خوشنویسی یا مفاهیم ادبی در نوشتار که بدان اعتبار خاصی میبخشند. زندهرودی به فرم و نه محتوای سطور میاندیشد و در این قلمرو با دگرگون و تکرار کردن چندین و چند باره حروف و رنگگذاریهای لایهلایه روی هم، مفهوم سیاهمشقنویسی سنتی را نیز به چالش میکشد.
ساختار تابلو از چند ردیف نوارهای رنگارنگ و در هم پیچیده حروف تشکیل شده که چیرگی حروف کشیده افقی و عمودی در نیمه پایینی، روی فضاهای خالی بین حروف پسزمینه و با ضربهقلمهای تند، بافتاری گیجکننده و مشبک را پدید آوردهاند. با این همه نباید اهمیت تضاد خطوط عمودی قویتر که با رنگهای گرم بر روی سطح حروف صورتی نوشته شده را نادیده گرفت.
تضاد رنگی و فرمی حروف متکی و متکا، که با قطع قلم متفاوت و ضرباهنگ هیجانانگیز ضربات قلم هنرمند کار شدهاند، بسیار چشمگیر هستند و حرکتی دوار و روبه بالا را تقویت میکنند. از سوی دیگر توالی باریکههای ناهمگون رنگ و ضربات قلم در نیمه پایینی تابلو، شبکهای از خطوط افقی و عمودی میآفریند که کمکم از طریق فرمهای کشیده نقشمایههای «سر» یا «هر» به شبکه درهم فشرده حروف مورب و منحنی همچون «ن»، «هـ» و«ص» ادراکی تازه از ترکیب خط و رنگ را پیش روی مخاطب میگذارد.