عیسی بهادری همزمان از مروجان هنر سنتی و در عین حال جزو نخستین هنرمندان با گرایش نقاشی غربی به شیوه رئالیستی در سده اخیر بوده است. او در این تابلو به بازنمایی باشکوهی از معماری ایرانی دست زده است. انتخاب نمایی از این عمارت عصر صفوی در اصفهان، به نقاش فرصت داده تا مهارت و چیرهدستی خود را در نمایش پرسپکتیو غربی که در هنر سنتی ایران بیسابقه بوده، به نمایش بگذارد. بهادری که علاوه بر نقاشی، در تذهیب، خاتمسازی، کاشیسازی و به ویژه طراحی فرش مهارت داشت، در بازنمایی نقشونگار کاشیها تمامی همت خویش را به کار گرفته است. در پسزمینه اثر، بازنمایی سادهای را از چشمانداز طبیعی میبینیم. اگرچه منظرهسازی رئالیستی در نقاشی کهن ایران رواج نداشته، ولی با بروز استعدادهای تازه و جریانهای متأثر از نقاشی اروپایی از اواخر دوره صفویه، این سیاق در آثار برخی از نقاشان طبیعتگرای ایرانی مشاهده میشود. این گرایش، در آثار طیفی از شاگردان و پیروان کمالالملک همانند عیسیخان بهادری به شکوفایی رسیده است. اگرچه نخستین منظرهسازیها در ایران تا حدودی فرنگی هستند، اما با به بار نشستن دستاوردهای مدرسه صنایع مستظرفه، فضایی بومی و ایرانی در این منظرهها ظاهر میشود. مثلاً در این اثر، نحوه به تصویر کشیدن درختان، ابرها و آسمان، حکایت آشنایی از اقلیم و روشنای مأنوس ایران را روایت میکند. عیسی بهادری گرچه متولد اراک و هنرآموخته مدرسه صنایع مستظرفه در تهران بود، اما مدت زمانی طولانی را در اصفهان سپری میکند و ضمن راهاندازی شعبه این هنرستان اصفهان، به سرپرستی آن منسوب میشود. از همین رو آثار یگانهای را از مناظر این شهر پدید آورده که بعدها تجلی آن را در نقاشان آبرنگ جلفا و دیگر نقاشان کلاسیک میبینیم. در اهمیت عیسی بهادری چه در خلق هنر و چه در آموزش آن، همین بس که بدانیم هنرمندانی چون محمود فرشچیان و مجید مهرگان نزد وی شاگردی کردهاند. ممکن است با ادراک بصری مدرنیستی، اثر حاضر چندان امروزی به نظر نیاید، اما باید دانست که همین گونه آثار و به طور کلی هنرمندانی چون عیسی بهادری، مرحله گذار از نگارگری سنتی به نقاشی به سبک غربی و بعدها رویکردهای مدرن هنر را در کشور ما رقم زدهاند و بنابراین هنر مدرن ایران از منظر تاریخی مدیون تلاشهای سنتشکنانه شخصیتهایی چون او و آثاری همانند اثر حاضر میباشد.