آثار جعفر روحبخش را باید با فضای رمزآمیز و شاعرانهای دریافت که موقعیت مکانی و جغرافیایی نقاش در آن حرف اول را میزند. او از آن دسته مدرنیستهای ایرانیست که با شوقی سرشار از انتزاع، جهان زیسته خود را به تصویر میکشد. اثر پیشِرو، همچون بسیاری از آثار روحبخش، به روایتی تصویری از تاریخ و فرهنگ ایران باستان بدل گشتهاند. در اجرای این آثار، ذهن نقاش به پرواز در میآید، آزادانه بر فراز ایران میگردد و تصویری انتزاعی از بناهای باستانی نیمهویران را ثبت میکند. خوب که نگاه کنیم، بقایای تختجمشید، آتشکدههای کهن و یا زیگورات معروف چغازنبیل از میان رنگها و بافت اثر ظاهر میشود. به عبارت دیگر، آثار روحبخش میراث گذشتگان را با بیانی نقاشانه به دنیای مدرن پیوند میدهد.
در این اثر نقوش مربع، دایره و خطهای متقاطع رنگینی مشاهده میشود که انتزاع ناب و هندسیِ غربی را به یک انتزاع آشنای وطنی تبدیل میکند؛ آنقدر آشنا که شاید خاطره یا حسرتی مشترک از این خاکِ چند رنگِ باران خورده را برایمان زنده کند.
روحبخش در این طیف از آثار خود، معمولاً از نقوش سنتی الهام میگیرد؛ از جمله نقش و نگار قالیها و دستبافتهای قدیمی که به شکلی انتزاعی بر بومهای وی تبلور مییابند. به نظر میرسد که توجه به نقاشی پشتِ شیشه یا «ویترای» نیز در نگاه ویژه نقاش به رنگهای جاندار و قابل لمس نیز مؤثر بوده است. این نگاه گسترده به سطح، موجب گردیده که در دورههایی با همان سبک و سیاق آثار نقاشی، ساخت نقشبرجسته و نقاشی دیواری را نیز تجربه کند.
آثار جعفر روحبش را به سه دوره مهم میتوان تقسیم کرد: دهه ۱۳۴۰ با آثار به شدت شرقی، دهه ۱۳۵۰ که تحت تأثیر سفر به اروپا موتیفهای غربی در آثار وی ظاهر میشود و دوره سوم که از اواخر همین دهه با رجعتی دوباره به شرقگرایی آغاز میشود و تا واپسین آثار وی ادامه دارد، بهطوری که در ده سال آخر فعالیت هنریش به مضمون سنتی گل و مرغ، با نقوش تزئینی و رنگهای درخشان و جواهرگونه میپرداخت.
اثر پیشِرو اگر چه در اواخر زندگی روحبخش ساخته شده (۱۳۷۰)، اما به دورهای تعلق دارد که توجه به نوعی خاورگرایی انتزاعی همراه با ظرافتی مینیاتورگون، دغدغه اصلی نقاش است. روحبخش در جوانی مشق مینیاتور را زیر نظر استاد حسین بهزاد (نگارگر ایرانی) تجربه میکند و بلافاصله پس از آن در دانشکده هنرهای زیبا، زیر نظر اساتیدی که عمدتاً گرایش مدرنیستی داشتهاند، راه خود را ادامه میدهد. چنین فضایی موجب شده که وی آموختههای خود از مینیاتور و دیگر هنرهای سنتی ایران را با نگاهی نوگرایانه ترکیب کند و در حقیقت پلی بزند بین شرق باستان و مدرنیسمی که خواستگاه آن غرب است.
این اثر، نمونه تمام عیاریست از ویژگیهای برشمرده که میتوان حضور انتزاعی نقشمایههای سنتی را در آن کشف کرد. نقاشیها را معمولاً از روبهرو نگاه میکنیم، اما این نقاشی را باید از بالا دید تا به نگاه به پرواز درآمده نقاش نزدیک شد. گویی نقاش بر زمینی عظیم با ویرانههایی تاریخی، مفرشی از یک پارچه گلدار قجری گسترانده است؛ اما تمام آن نقشمایههای تزئینی، به حبابها و بلورهایی بر زمینهای ابر و بادی بدل گشتهاند. ابر و بادی مدرن که راز ترکیببندیهای آرامبخش جعفر روحبخش را باید در آن جست.