کامبیز صبری، هنرمند گرافیست و مجسمهساز در شهر کاشان متولد شد. او در فاصلهی سالهای 1375 تا 1380 دورهی کارشناسی مجسمهسازی را در دانشکدهی هنرهای زیبا و کارشناسی طراحی صنعتی را در دانشگاه آزاد تهران مرکز دنبال کرد، ولی سرانجام تمام توجه خود را به مجسمهسازی معطوف ساخت. صبری، بعدها، درجهی کارشناسی ارشد گرافیک را از دانشکدهی هنرهای زیبا دریافت نمود.
کامبیز صبری از کودکی نقاشی میکرد، اما فعالیت هنری حرفهای خود را از اواسط دههی 1370 شروع کرد. وی در چندین کارنمای گروهی هنر مفهومی و دوسالانههای مجسمهسازی در ایران و دیگر کشورها شرکت داشته و موفق به دریافت جوایز و امتیازاتی شده است، از آن جملهاند: جایزهی ویژهی داوران در سومین دوسالانهی مجسمهسازی معاصر ایران در سال 1381، جایزهی دومین سمپوزیوم مجسمهسازی تهران در سال 1389، و جایزهی اسکای واردز در سال 2011.
آثار صبری در سال 1380 با «اولین نمایشگاه هنر مفهومی»، در سال 1383 با کارنمای «باغ ایرانی؛ حکمت کهن، منظر جدید» و در سال 1386 با نمایشگاه «تجلیات هنر معاصر در ایران» وارد موزهی هنر معاصر تهران شد. سال 1387 برای نخستینبار مجسمههایش را در کارنمایی انفرادی در گالری خاک تهران به نمایش درآورد. نخستین حضور بینالمللی صبری سال 1398 همراه مجموعهی گروهی «ایران معاصر» در گالری شوله عبقری، ماربلا رقم خورد. صبری علاوه بر مجسمهسازی به تدریس در دانشکدههای هنری، طراحی تندیسک جایزه برای جشنوارهها و طراحی داخلی می پردازد. سال 1400 نیز آثار او در میان مجموعهای تحت عنوان «گفتمان هنر پارسی و هنر معاصر ایران» در موزه پاورلانگ، شانگهای نمایش داده شد. در همین سال آثار او از طرف گالری خاک در آرتفیر کانتمپروری استانبول شرکت داده شد. چندین مجسمهی شهری این هنرمند در شهرهای مختلف ایران همچون تهران، آبادان و ساری نصب شدهاند.
احمدرضا دالوند دربارهی مجسمههای این هنرمند چنین مینویسد: «بسیاری از آثار صبری برمبنای «تعادل نامتقارن» طراحی و اجرا شـدهاند. در تـعادل نـامتقارن، نظام پیچیدهای از جانشینها و موازنههای صـوری در بـرابر یـکدیگر قرار میگیرند، بهطوریکه بیننده ناگزیر است برای دریافت مفهوم اثر، تلاش ذهنی بیشتری مصرف کند. در بررسی آثار کامبیز صبری، حتماً مـیبایستی نـقش جـاذبه زمین را نیز در نظر گـرفت. چراکه عناصر تجسمی در آثار او نوعی «وزن بصری» دارند، به این معنی که اندازه، شکل، رنگ، دمای رنگ و بـافت چـونان پدیـدارهایی سنگین یا سبک، کدر یا شفاف، معلق در فضا یا فـرونشسته بر زمین به تجربه ما درمیآیند، اما حتماً مثل ما زیر نیروی جاذبه و به تبعیت از آن به حـیات خـود ادامـه نمیدهند. در آخرین آثار حجمی کامبیز صبری که موضوع هویت انسانی در لابـیرنت پیـچدرپیچ رسانهای اشارات خلاقی دارد؛ رنگ و بافت در ترازوی نگاه ذهنی مخاطب، تأثیر سبکی و سنگینی خود را برجا میگذارند. در مـجموع، آثـار کـامبیز صبری، کنجکاوی بیننده را بهطرز زیرکانهای تحریک میکنند. میخواهم بگویم، طول مدت دقـت و نـظاره بـر کل یا بخشی از اثر، در این آثار، نوعی «وزن ذهنی» در ناخودآگاه ما ایجاد میکند که احـتمالاً نـظیر آن را به سختی بتوان در آثار دوبعدی (گرافیک، عکس، نقاشی) مشاهده کرد. برای مشارکت در تجربهی خـلاقه کـامبیز صبری، میبایستی حتماً با دو پا محکم بر زمین ایستاد و با دو چشم دقیق اثر را ارزیـابی کـرد».