یک دهه فعالیت منصور قندریز از چنان غنایی برخوردار بود که نام او را برای همیشه در تاریخ هنر نوگرای ایران جاودانه کرد. اگر هنرمندان جنبش سقاخانه، سنت تصویری عصر قاجار را به عنوان آخرین طلیعه هنر ایرانی برگزیدند، قندریز ادوار کهن تاریخ را به مثابه نخستین درخشش هنر ایرانی انتخاب کرد. مجموعه چاپهای لینولئوم قندیز از شناختهشدهترین آثار این هنرمند است که قوام نگرشهای هنری، نمادگرایی و مفهومپردازی را به تمامی در خود جای داده است.
در اثر پیشرو قرارگیری اشکال سادهشده هندسی از قبیل مثلث، مربع و دایره در کنار خطوط پهن صاف، مجموعهای از شکلها را تشکیل میدهد که به واسطه کاربست خلاقانه فضای رنگ کاغذ، هارمونی بینظیری را میان فضای مثبت و منفی میآفریند. آنچه این اشکال هندسی را مدرن جلوه میدهد، نگاه فرمالیستی به نقشمایههای بدوی، کهنالگوها و فرممایههای رمزی و تمثیلی گذشته است که امروز فارغ از هر نوع کارکرد آیینی، صرفاً از برای دیده شدن پدید آمده است. به عبارت دیگر گرچه نوع کمپوزیسیون اشکال، در کنار یکدیگر بازنمایی تازهای از فرمهای کهن هنر شرقی است، اما عدم ارجاع سمبولیستی فرمهای ساخته شده، هر نوع بیان رمزی و تمثیلی را از اثر میزداید و در این آشناییزدایی، فرم را به مثابه فرم بازآفرینی میکند.
نکته حائز اهمیت دیگر در این آثار، ایجاد اشکال ارگانیک در کلیت اثر است. نوع قرارگیری مثلثها در کنار فرمهای نیمدایره و خطوط سیاه راستگوشه، به واسطه نقطههای تو خالی بهکار رفته در بدنه فرمهای سیاه، حسی از پرنده، ماهی و پیکره آدمی را در ذهن متبادر میکند. نگاه مخاطب در ریتم تکرارشده اشکالِ ساده، ناخودآگاه به دنبال فرم آشنا میگردد و ناگهان در میان خطوط و نقوش و فرمها، پیکره موجودی زنده رخ مینماید. در ادامه انواع دستساختههای بشری چون کوزه، آبخوری، شیپور، تمثالهای مذهبی و… نیز آرامآرام ظاهر میشوند و بدین طریق چیزی از خاطره جمعی گذشته به زمان حال فراخوانده میشود که ناب، زیبا و چشمآشناست.