نقاشیهای شهریار احمدی تلفیقی از دو شیوه آبستره و فیگوراتیو برگرفته از نگارگری ایرانیاند که در پیوند با نقاشی مدرن غربی جهان جدیدی را به نمایش میگذارند. گویی فرمها در این جهان خیالانگیز در حال انهدام و فروپاشی هستند و در سرتاسر زمینه منتشر میشوند. اکثر آثار وی درونمایه روایی متأثر از تاریخ و ادبیات ایران دارند. او در نقاشیهایش ادبیات، اسطوره و تاریخ را در هم میآمیزد و با ترکیب سبکهای فوویسم و اکسپرسیونیسم انتزاعی به روایتی نو در قالب نقاشی دست مییابد. حرکت، پویایی و عدم قطعیت از ویژگیهای بارز نقاشیهای وی به شمار میروند. گرایش به نوعی الهیات، متأثر از مولانا و مفاهیم عرفانی اسلامی در کنار تأثیر از نگارگری ایرانی و هنرمندان غربی مانند پل سزان، ویلم دکونینگ، فرانسیس بیکن، سای تومبلی و فرانتس کلاین با مهارت او در نقاشی پیوند خورده و سبک شخصی وی را پدید آوردهاند. آثار وی را میتوان عرصه سنتز ادبیات، نگارگری و زبان هنری مدرن دانست. ادوارد لوسی اسمیت ـ هنرشناس و منتقد هنری ـ دربارهی آثار شهریار احمدی مینویسد: «چنانچه آثاری را که شهریار احمدی تاکنون پدید آورده از نظر بگذرانیم، سیر عدول تدریجی او را از تأثیرات غربی و پیوسته ایرانیترشدن شاهد خواهیم بود. جدیدترین مجموعههایش به سنت کتابنگاری ایرانی ارجاع دارد؛ اما هیچگاه حتی در بیشترین مرز پیکرنمایی، نسخهبرداریهای مستقیم نیستند. میگویم حتی در بیشترین مرز پیکرنمایی، چون یک خصلت گیرای این نقاشیها نحوه ظریف لغزیدن قلم، پیکرنمایی و خروج از آن است. امتیاز بزرگ کار شهریار احمدی آراستگی و رفتار نقاشانهاش است. او توانسته ظرافت جسورانه و چابکی قلمگیری ایرانی را به نحوی که با کار با اکریلیک روی بوم دمساز باشد، ترجمه کند. وام گرفتن از سبکها و شیوههای قبل در هنر معاصر کم نیست، اما کار شهریار احمدی از این امر مبراست. او از قبل وام میگیرد؛ اما هرگز آن را تقلید نمیکند». اثر حاضر نیز که به مجموعه «خاطرات قرن اول هجری» تعلق دارد، به بازنمایی تصویری برگرفته از صحنههای رزم در نگارگری ایرانی میپردازد و جنگ ایرانیان و رومیان را روایت میکند. نبردهای طولانی میان ایران و روم بخش مهمی از تاریخ ایران را دربرمیگیرد، مجموعه این نبردها حدود هفت قرن دنیای متمدن روزگار باستان را تحتتأثیر خود قرار داد. احمدی در این مجموعه به بازنمایی وقایع مهم تاریخی با نگاهی مدرن میپردازد و آثاری خلق میکند که چشماندازی خاص متأثر از تاریخ، ادبیات و نقاشی ایرانی را به نمایش میگذارد. علیرغم نزدیک شدن فرمها به انتزاع و هویت شکلی مخدوش سواران، رد پای تأثیر از نگارگری هرات و تبریز و صحنههای رزم در شاهنامه در این اثر به خوبی دیده میشود. نوع ترکیببندی و نظام سواران در دو طرف کادر، رنگ آبی درخشان در پسزمینه، فرم فیگور جنگجویان و اسبها، لباسها و تزیینات همگی یادآور نگارههای شاهنامهی شاهطهماسبی هستند، اما بیان اکسپرسیو هنرمند در به تصویر کشیدن این رزم تاریخی و بهره گرفتن از شیوههای نقاشی غربی مدرن جلوهای ناب به اثر بخشیده که زبان هنری معاصر را در شیوه نگریستن به گذشته ترجمه میکند. کادر انتخابی نقاش که از ترکیب یک مستطیل و یک دایره به وجود آمده، از سویی یادآور کادرهای هندسی غیرمعمول در نگارگری ایرانی و تجسم فضایی در ترکیببندی است، و از سوی دیگر یادآور تاقهای رومی؛ که با توجه به مضمون اثر انتخابی هوشمندانه به شمار میرود. برخورد فوتوریستی وی با فرم و رنگ و نقاشی کنشی چنان شور و هیجانی در گستره بوم برپا کرده که چشم لحظهای از حرکت باز نمیایستد. پویایی و حرکت در این اثر آنجا کامل میشود که تونالیتههای مختلف کرم، خاکی، اکر و نارنجی در دل فرمهای تکهپاره و منتشر بر زمینهی سادهی آبی رنگ آسمان بیشترین تضادها را ایجاد کرده و روایتگر ماجرایی میشود که در بطن تصویر در جریان است. لکهرنگهای جسور در همه جهات در حرکتاند و در کنار جهت نیزهها و اسبها، بیآنکه برخوردی در تصویر صورت پذیرد، همهمهی جنگ را به نمایش میگذارند؛ تا جایی که گویی صدای نیزهها و اسبها و آدمها از دل تصویر به گوش میرسد. این رفتار کنشگرانهی شهریار احمدی در اکثر آثارش فیگورها را به سمت حرکتی پیش میبرد که مشخص نیست در حال کمال یا متلاشی شدن هستند. به همین علت سوژهها در نقاشیهای او در مرز میان هستی و عدم معلقاند و مصداق نابیانگری و نوعی دیکانستراکشن در نقاشی هستند؛ گویی معنای واحد و راستینی وجود ندارد. ساختار مستحکم و در عین حال شکنندهی اثر به واسطهی لکهرنگهای کوچک و بزرگ و خطوط ظریف حاکی از نبردی برابر میان دو گروه است که با نوعی قرینگی تصویر شدهاند و نقاش با نوشتهای مخدوش در سمت راست و چپ پایین کادر ملیت هر یک را فاش کرده است. لکهرنگهای نسبتاً بزرگ در پایین کادر مانند پشتهای از کشتگان، چنانکه از تعلیق حاکم بر اثر میکاهد، حاصل جنگ را نیز نمایان میکند. گویی همه فرمهای در حال جنگ بر زمین فرو خواهند ریخت و آنچه باقی میماند، تنها آبی آسمان است؛ آسمانی که در این نمای پرجنب و جوش حضوری ابدی دارد و به عنوان اثر اشاره میکند: این روز نیز از یاد خواهد رفت..