اتمسفر زیباییشناسانه در آثار سیامک عزمی به واسطه سوژههایی از زمانه حاضر ساخته و پرداخته میشوند. عروسکهای مختلف در حجمی انبوه و در عین حال منظم، فضایی را شکل میدهند که حسی از تنگنا، درهم فشردگی و گرفتار شدن را در ذهن ایجاد میکند. از سویی خوش رنگ و لعاب بودن این چینش بههم فشرده، یادآور حسی از شادی و بازی کودکانه است که به واسطه استفاده متنوع از انواع فرمهای انسانی، حیوانی و تجریدی ذهن را درگیر جزییات بسیار میکند. گویی بیننده وارد بازیای میشود که با وجود آشنایی بازیگران آن - عروسکها - از قواعد آن بیاطلاع است. عزمی در مورد این آثار میگوید: «مجموعه عروسکها از دو دیدگاه بررسی میشود؛ یکی از نگاه عقل جزئی و دیگری عقل کلی. نگاه عقل جزئی به طور معمول مرتبط به کثرت است، به عالم تزاحم و تکاثر. ولی وقتی روحمان ارتفاع میگیرد و با نگاه عقل کلی به پدیدهها نگاه میکنیم، به نظر میرسد همه چیز سرجای خودش است و آن چیزی که تا پیش از این برای ما جنگ بوده، صلح کامل است. از نگاه عقل جزئی مجموعه عروسکها به کثرتگرایی دنیای معاصر اشاره دارد؛ به استحاله بشر به یک شیء و بازیچه. تا جایی که حتی مقوله خوشبختی هم به یک بازی برای بشر معاصر تبدیل شده است. در واقع اشاره به این مفهوم است که ما مثل عروسکهایی بازیچه دست کسانی شدهایم. ولی از نگاه عقل کلی، وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت را نمایش میدهد» در تابلوی پیشرو و در میان انبوه عروسکها، تنها شخصیت پینوکیو است که در مرکز نقاشی بزرگتر از بقیه تصویر شده و توجه بیینده را به خود جلب میکند. او کاراکتر دیگر این قصه را که یک جیرجیرک است در یک دست دارد و با دست دیگر گویی به اشاره او و تمام عروسکها و بیننده را مخاطب قرار میدهد. در دنیای پر رنگ و لعاب نقاشیهای عزمی گویی همه جهان و موجوداتش مسخ شدهاند. گویی انسانها به همان عروسکهایی تبدیل شدهاند که هر کدام نقشی از پیشتعیینشده را بازی میکنند.