نقاشیهای احمد اسفندیاری هم دریافتی مدرن را به نمایش میگذارند، هم شناختی از فضای هنر ایران را در خود نشان میدهند. اسفندیاری از اولین فارغالتحصیلان دانشگاه هنرهای زیبا به حساب میآید، زمانی که پذیرش و درک هنر مدرن هم در نزد روشنفکران و هم در نزد عموم مردم هنوز همهگیر و مورد قبول نبود. او از هنرمندانی است که ابتدا با شیوه رئالیستی نقاشی میکرد سپس در اثر استمرار و توجه، کارهای وی به شیوهای شخصی نزدیک شد. خلوص و سادگی از ویژگیهای آثار اسفندیاری است. نقاشیهای او بهتدریج از واقعگرایی به آثار امپرسیونیستی و سپس به شیوهای نزدیک میشود که همه چیز در آن حالتی نقشوار مییابد. از این پس نقاشیهای او میان دو قطب واقعگرایی و انتزاع در نوسان است. وی با دریافت غریزی از نقوش ایرانی، با تکرار خطوط و ضربات قلممو جنبههایی نقوش مانند به منظرهها و موضوعاتش میدهد. موضوع آثار اسفندیاری مانند بیشتر همعصرانش طبیعت و طبیعت بیجان است. مناظر او غالباً روستایی است و معمولاً کشاورزان، چوپانان و دیگر مردم، درحال کار و استراحت و تفرج در طبیعت دیده میشوند.
همانطور که در اثر روبهرو شاهد هستیم، انسان در این مناظر قسمتی از طبیعت و در هماهنگی با آن دیده میشود. از این منظر نقاشیهای اسفندیاری تکرار و تکاملیافته نقاشی سنتی ایران است با همان رنگارنگی اما با رویکردی مدرن از نظر نکات اجرایی. رنگهای بنفش و آبی و سبز و فیروزهای و نارنجی و زرد طلایی از رنگهای محبوب او محسوب میشوند که مانند نقوش سفال، هم اشکال را دورگیری میکنند و هم رنگآمیزی آنها را به عهده میگیرند. بعضی از منظرههای اسفندیاری، همانند اثر حاضر، با دورگیریهای سیاهرنگ مانند سفالینههای سنتی ایرانی به نظر میرسند. این خطوط رنگهای مختلف را دربر گرفته و جلوهای پرقدرت به شکلها میبخشند.
اسفندیاری نمونه یک نقاش شرقی است که دستآوردهای هنر مدرن را با ویژگیهایی شخصی و منطقهای ترکیب نموده است. او نقاشی است که آرامش و خلوص را با جنبههای زیبای طبیعت در آثارش در هم میآمیزد.