اثر پیش رو به عنوان یکی از آثار برجسته مجموعه «نانوشته» همچون آیینهای تمام قد، جهانبینی علیاکبر صادقی را طی چند دهه فعالیت هنری هویدا میکند؛ به طوری که میتوان آن را عصاره و ترکیبی همگن از دورههای مختلف کاری هنرمند دانست. صادقی در این اثر از امتزاج نگاه مدرنیستی خود با عناصر و نشانههایی از فرهنگ کهن ایرانی بهره میبرد. هنرمند با استفاده حداقلی از رنگ، تأکید ویژهای بر عنصر خط دارد تا بدین ترتیب اثر را به طراحی شکوهمندی تبدیل کند. اما نباید از نظر دور داشت که رنگ اسرارآمیز آسمان و نیز لکههای کوچک و کنترل شده رنگ در تمام کار، نقش تأثیرگذاری در به وجود آوردن لحن و فضایی شاعرانه ایفا میکند. به طور کلی علیاکبر صادقی در این دوره، آشکارا تأثیرپذیری خود از مینیاتور ایرانی و چاپهای سنگی مصور را نشان میدهد. پرسپکتیو در این اثر، مشابه نگاهی است که از نگارگر ایرانی در ساخت مناظرومرایا سراغ داریم. بدین ترتیب نماهای مختلفی از حیوانات، گیاهان و دیگر عناصر تصویری در کنار هم قرار گرفتهاند. شناخت علیاکبر صادقی از ادبیات، فولکلور و روایات فرهنگی ایران، صحنهآرایی وی در این اثر را کامل میکند. در واقع او آگاهانه و با نگرشی عمیق به روایات کهن ایرانی، منظره نفسگیری از شکار را در این اثر ساخته است. بازنمایی حیوانات را تقریباً میتوان در تمام ادوار هنر تصویری ایران، یعنی از هنر پیش از تاریخ تا اعتلای هنر اسلامی در دورههای تیموری و صفوی، مشاهده کرد. حیوانات گاه موضوع شکار شاهان قرار میگیرند، همچون صحنههای پُر شور شکارگاه که از سفال و نگارگری تا قالی ایرانی امتداد بصری یافته و گاه همچون اثر پیش رو در پذیرش قانون طبیعت و در پی نظام مرتبه محورِ موجودات عالم، با یکدیگر مبارزه میکنند. بر این اساس در پردهای نبرد شیر و غزال به تصویر درآمده، در پردهای حیواناتِ گریزان از شکارگر مصور شده و در پردهای دیگر دو لکلک در برکهای کوچک مشغول صید ماهی هستند. در این وانفسای شکار و تعقیب و گریز، چنین به نظر میرسد که تنها پرندههایی که با بهره از نعمت بال بر فراز درختان نشستهاند، از گزند دشمن شکارگر مصون هستند و شاید تنها تا زمانی دلهرهآمیز و نفسگیر که پرندهای تیزچنگال و قویتر از راه برسد