داور یوسفی، مدرس و نقاش معاصر در سال 1342 در خلخالِ اردبیل متولد شد. علاقه به هنر از دوران نوجوانی در او شکل گرفت. یوسفی پس از مقطع دیپلم تا 26 سالگی نقاشی را بهصورت شخصی و پراکنده پی گرفت. او دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه آزاد اسلامی است.
یوسفی در سال 1373 و 1375 کارنمای انفرادی در گالری آریای تهران برگزار کرد. از آن پس نیز آثارش را بارها بهصورت انفرادی و گروهی در داخل و خارج از ایران به نمایش درآورده است، از جمله در نگارخانههای برگ، ممیز، خانه هنرمندان، صا، طراحان آزاد و ساربان و در کشورهایی نظیر کانادا، امارات، کویت، کره جنوبی، ترکیه، ایتالیا و یونان. داور یوسفی در کسوت مدرس هنر در دانشگاههای سوره، الزهرا و آزاد اسلامی مشغول به فعالیت بوده است. وی علاوه بر نقاشی، دیوارنگارههایی نیز با موزاییک در فضاهای عمومی شهر تهران اجرا کرده است. نخستین حضور آثار یوسفی در حراجها به دیماه 1399 در سیزدهمین دورهی حراج تهران بازمیگردد.
نقاشیهای یوسفی رنگوبویی بدوی و پریمیتیو دارند. پیکرههای انسانی و حیوانی نقشمایههای عمدهی آثار اوست. تمهیداتی نظیر چکیدهنگاری، تقطیع اندامها و ترسیم پیکرهها بهصورت تخت و از زاویهی تمامرخ یا نیمرخ یادآور نگارههای باستانی، از قاهره تا لرستان است. ترکیببندی آثار او و بهرهگیری از پرسپکتیو مقامی نیز جلوهای آرکاییک به نقاشیها میبخشد. او در ترسیم پیکرهها در دو محور همنشینی و جانشینی اندامها دخل و تصرف میکند و با تقطیع بخشهایی از پیکره یا گسترش و امتداد آن با تکرار اجزایی مانند سر، شخصیتهای روایات اساطیری خود را پدید میآورد. پرداخت خامدستانه و بدوی و کار با رنگهایی که در برخی تابلوها به رنگهای ارگانیک بومی نزدیک میشوند، با موضوعات و رویکرد نقاشانهی این هنرمند همخوانی و همافزایی دارد.
جاوید رمضانی به مناسبت نمایشگاه این هنرمند در گالری صا مینویسد: «بهسادگی میتوان گرایش هنرمند را در مواجهه با نقشمایههای بومی به سوی یک اسطورهگرایی تصویری تشخیص داد. استفاده از فضاهای خالی با حساسیت به بافت و فرم همراه با تقلیل انبوهگرایی نقوش و رنگهای فام نقطه نظرات زیباییشناسانهی هنرمند را قوت بخشیده. در اکثر آثار، مخاطب نقاشیهای داور یوسفی با فضای دوگانهای مواجه میگردد. فضایی که در آن نور تابعی از هویت درونی رنگ است و در اوج رهایی از تقید به عمقسازی با پرسپکتیوی مقامی هویت فرمها را تکامل میبخشد. تلاش یوسفی برای دستیابی به زبانی جدید بر اساس جستجوی بصری ممتد او در حوزهی تعلیم و تعلم و در مقام مربی آکادمیک بهطور مشخصی امکان این فراروی از فضای نقاشان مدرن و گریز از بنبست هویت فرمال را فراهم مینماید؛ آنچه برای نسل شکلگرفتهی هنرمندان مدرن ایرانی کمتر رخ مینمایاند.»