حسین محجوبی از پیشکسوتان نقاشی نوگرا و از جمله هنرمندان فعال موج نو نقاشی در ایران است که با مطالعه و عبور از شیوه نگارگری سنتی و روایت واقعگرایانه مکتب کمالالملکی، به بیانی منحصر بهفرد و امروزی از بازنمایی طبیعت رسیده است. آثار محجوبی اصولاً مناظری وسیع را با نگاهی عظمتگرا نسبت به طبیعت تصویر میکنند. تلاشی برای گسترش امکانات بیانی که در دو دهه اخیر در نقاشیهای محجوبی اتفاق افتاده، جستوجوی هنرمند برای رسیدن به پردیس یا همان بهشت موعود است که جلوهای اصیل و زمینی یافته و شکوه خود را در فضای دلانگیز باغی بیانتها میيابد.
محجوبی همواره دلبسته محیط زیست زادگاهش، گیلان بوده که فرمهایش به شکلی پالایش یافته در تداومی تاریخی در آثار او استیلیزه و ساده شدهاند و این ویژگی اصلی در زیباییشناسی هنرمند است. از اینرو عناصری چون درخت و اسب همواره جلوهای بارز در تابلوهای محجوبی یافته که ماهیتی تاریخی و اسطورهای دارند. دغدغه نقاش در اثر حاضر انتقال آرامش سرشار یک منظره رویایی است که در تلفیق فرمهای منحنی تپهها و درختان عمودی در کنار طیف رنگهای درخشان، دروازهای خیالانگیز را در برابر بیننده میگشایند.
در اثر حاضر که متعلق به دهه هشتاد و دوران اوج پختگی هنرمند است، ترکیببندی و رنگآمیزی خصلتی شاعرانه به خود گرفته است. در اینجا نقاش در پی تقلیدی صرف از یک منظره واقعی نیست، بلکه جهان خیالانگیز خود را ترسیم کرده است. اگر صفت نقاشانه یک کیفیت در نظر گرفته شود، اثر حاضر واجد این صفت است.
در تابلوی پیشرو، رنگآمیزی زمین نیز همچون درختان، از طیف سبزهای گرم به سمت میانه اثر کمکم به رنگهای روشن گرایش مییابد تا در بالای تابلو با آسمان آبی در هم بیامیزد. محجوبی با چیدمان قرینهوار درختها در پی ایجاد پرسپکتیو و فضایی عمقدار و دلفریب است. ترکیببندی عمودی درختان، مسیری از پایین به بالا را به بیننده نشان میدهند، اما تأکید بر بافت درختان، کیفیتی از کهنسالی را نیز القا میکنند. نقاشی دارای چند لایه است، همان خصوصیتی که او از نگارههای صفوی اقتباس کرده، اما آزادی و رهایی در ترکیب کلی اثر و گله اسبان که در میان تپهها میخرامند، بیانی معاصر دارد و این همان دستاورد هنرمند امروز است.