در نگاه نخست به این تابلوی منظره زندهیاد محمد جوادیپور، بیش از هر چیز بیکرانگی، یکدستی و دورنمای مسحورکننده اثر، مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد. رنگ طلایی مزرعه و زرد خیرهکننده خورشیدی اغراقآمیز، قصهای از یک ظهر گرم تابستانی را روایت میکند. هنرمند در پلان نخست تصویر، مزرعه پهناور و انبوهی را نقاشی کرده و در ورای آن، با نشاندن خانههای کوچک پراکنده و تک درختان سبز، مرزی میان زمین و آسمان را تعریف کرده است. بیشترین سهم نقاشی، به آسمان روشن و یکدست اختصاص یافته تا خورشید فروزان در چنین شرایطی به اوج درخشش و تلألو برسد. ترسیم خورشید در سمت چپ تابلو و درنتیجه خروج اثر از تقارن، نشان از ذوق و عدم انقیاد هنرمند به قواعد ترکیببندی دارد. خطوط مواج گندمزار، سیر متلاطمی را به سمت آرامش و ایستایی در انتهای چشمانداز طی میکند و بدین ترتیب آرامشی امن به بیننده منتقل میشود.
وقتی جوادیپور به دانشکده تازهتأسیس هنرهای زیبا وارد میشود، از طرفی میراث مکتب کمالالملک و گرایشهایی از منظرهسازی و نقاشی طبیعتگرا بر فضای دانشکده حاکم است و از سوی دیگر، جریان هنر مدرن بسیاری از دانشجویان را به خود جذب کرده است. با این حال آنچه بیش از همه در کارهای جوادیپور و دیگر همنسلانش به چشم میخورد، رنگها و حال و هوای نقاشی ایرانی است، هر چند از بیان مدرن و اقلیمی متفاوت در کار استفاده شده باشد.
روایتی که سالها پیش جوادیپور در خصوص دوره اقامتاش در امریکا نقل کرده، شرایط و چگونگی خلق اثر حاضر را به خوبی آشکار میکند. در واقع او اندکی پیش از انقلاب، در سال ۱۳۵۵ برای یک فرصت مطالعاتی دورهای یک ساله به امریکا میرود و در این زمان علاوه بر آشنایی و دیدار از موزهها و مراکز هنری آنجا، تعدادی منظره، از جمله این اثر، با حال و هوایی متفاوت خلق میکند. منظرههایی که جوادیپور در امریکا ساخته، معمولاً فضایی فراخ و آرام دارند. خطوط و لکههای برجسته رنگ و ضربات قلم در نقاشیهای گذشته او، در این دوره جای خود را به حرکات نرم قلممو و سایه روشنهای محو میدهند. او در خصوص خلق این آثار اشاره میکند که: «فضای وسیع و خلوت آثارم در امریکا، فضای بیرون شهر و مقابل خانهای بود که در آن ساکن بودم. مقابل خانه ما مزرعه وسیع ذرتی قرار داشت که پشت آن چند ساختمان و درخت قرار داشت. در ورای آنها تا چشم کار میکرد، دشت بود و آسمانی که در بالای آن تا به انتها میرفت، بیآنکه کوهی ادامه نگاه را سد کند.»[۱]
علاوه بر درک زیباییهای ذاتی اثر، دانستن روایت مذکور، لذت ناشی از مشاهده این نقاشی را دو چندان میکند. این خوششانسی تاریخ هنر و موقعیتی نادر است که اکنون روایت هنرمندی بزرگ از ساخت اثری مشخص را در اختیار داریم. روایتی که علاوه بر ارجاع به تاریخ و رفتارشناسی هنرمند، انگیزه دراختیار داشتن این اثر را نیز بیشتر میکند.
جوادیپور در دورههای مختلف، به نقاشی منظره میپردازد. در جوانی در معدن انارک نائین، به کار مشغول میشود و این موقعیت احتمالاً نخستین توجه او به طبیعت است. در این زمان در اوقات بیکاری، با استفاده از سنگهای معدنی، خاک و رسوبات معدن و مواد طبیعی دیگر نظیر چوب و ریشههای درهم گرهخورده درختان آثاری متنوع میآفریند.
او در دورههای مختلف کاری، طی چند دهه همچنان به نقاشی از طبیعت میپردازد که نقاشی حاضر یکی از شاخصترین آنهاست.
۱- موریزی نژاد، حسن. نقاشان معاصر ایران(محمود جوادی پور)، دوهفته نامه تندیس. ش ۶۶. ۱۳۸۴ص. ۵.