آن چه بیش از همه در آثار محمود جوادیپور به چشم میخورد، تلفیق نگاه نو با مضامین، رنگها و حال و هوای هنر و نقاشی ایرانی است. روحیه ملی و هویتجوی جوادیپور و دلسپردگی او به هنر و فرهنگ ایرانی و توجهاش به سنتهای بومی ایرانی به خوبی در آثار وی نمایان است. در برخی منظرههای او فضایی به تمام ایرانی دیده میشود که نور زندگی سنتی و دلخوشیهای خانوادگی در آن بازتاب یافته و برخی نیز تجلیگاه مناظر روستایی و زندگی ساده و صمیمی مردماند. اثر حاضر که به دوران تحصیل هنرمند در دانشکده هنرهای زیبای تهران تعلق دارد، از جمله آثاری است که روحیه ملی و سرخوشی زندگی سنتی را در یک نگاه به مخاطب منتقل میکند. نوع پوشش فیگورها، فضاسازی، رنگها و فرمها همگی بیانگر هویت ملی هستند. کاروان در حال کوچ بخش عمدهای از کادر نقاشی را در برگرفته و همه به گونهای در ترکیببندی جای گرفتهاند که گویی از گوشه سمت چپ بالای کادر به گوشه سمت راست پایین کادر در حال حرکتند. مسیر این حرکت خط موربی نامرئی ایجاد کرده که پویایی تصویر را دوچندان میکند. رنگهای درخشان و زنده نیز در همین مسیر به کار گرفته شده و زمینه کار مملو از خاکستریهای رنگی خاموش و بیجان است؛ گویی رنگها هم در حال عزیمتاند و اهالی در حال کوچ، تمام رنگ و لعاب منظره پشت سر را با خود میبرند. این حرکت و پویایی حتی در فرم پیکرها نیز به خوبی نمایان است. هیچ یک از پیکرها در حال سکون نیستند، همه با شور و شوق در حال حرکت به پیش هستند و امید و رهایی در حالاتشان موج میزند. تمام عناصر تصویر به نوعی رهایی و آزادی را به نمایش میگذارند. فیگورها فقط لکهرنگهایی هستند که هیچ مرز مشخصی ندارند. نقاش با هوش و ذکاوت خاصی از گذاشتن خطوط کنارهنما برای عناصر تصویر سر باز زده و آنها را از هرگونه قید و بندی رهانده است. این نگاه شاعرانه به هستی و این آرامش شورانگیز در منظرهپردازی در اکثر آثار جوادیپور دیده میشود. گویی این آثار از مخاطب میخواهند پردهها را کنار زده؛ پیچیدگی، قید و بندهای زندگی روزمره، و زرق و برق شهرهای پر ازدحام و دودگرفته را رها کرده، با طبیعت همگام شده و به شور هستی و سرزمینهای دور سفر کند: به سر رود خروشان حیات!