اثر حاضر از جمله آثار دوره اخیر سیراک ملکونیان است که آشکارا تعلق خاطر هنرمند را به ترکیببندیهای هندسی و بهکارگیری عنصر خط، با رویکرد کمینهگرای مدرنیستی در رنگآمیزی نشان میدهد. در اثر پیشرو، مسیر اندیشهورزی هنرمند مبتنی بر واکنشی احساسی به نظام شکلی موجود در طبیعت کویرهای ایران، در پی تأکید بر نمایش اسلوبمندی منظره و در عین حال منعکسکننده ادراک تشابهات و تضادهای موجود در ساختار تصویر است.
اثر حاضر، حاصل نوعی تجربهگری در سادهسازی نقوش و تسلیم فروتنانه نقاش، در مقابل یکدستی خطوط موجود در کوهها، کویرها و تپههای رنگپریده سرزمین مادریاش است. در اینجا رنگها و شکلهای سرشار از احساس، لذت آرامش و نظام هندسی طبیعی را از طریق پرسپکتیوهای غیرعادی در چشم بیننده بیدار میکنند. از طرفی، پهنه سطوح رنگی عمودی نیز با دامنه بخشهای پسزمینه تضاد رنگی معناداری پیدا کردهاند. در همین راستاست که طیف رنگهای رج زده طوسی، سبز و اخرایی، بر فضای کلی بوم تحمیل میشوند و حال و هوای رویایی پنهان شده در اعماق طبیعت را دوباره در مقابل دیدگان بیننده ترجمه بصری میکند.
در تابلوی پیشرو، انتخاب منظره یا برداشتهای او از طبیعت کویری، با نوع بیان انتزاعی نقاش، جلوهای از یک بینش نسبتاً ثابت یا مسلط را بر اساس زیباییشناسی خاص سامان داده است. به همین دلیل سبک کار ملکونیان در این اثر نوعی ترکیببندی وحدتیافته از بازنمایی اقلیمشناسانه شرقی، از چشمانداز پرسپکتیوی دقیق و تأکید بر خطوط همگراست. شیوه نقاشی بردبارانهای از طبیعت که با حرکت عمقی آهسته به نتیجه میرسد.
دستاورد ملکونیان در اینجا و برای تفکر درباره تاریخ هنر،گواه این نکته است که نقاش میتواند با شکل دادن به ادراکات خود از جهان پیرامونش به بیانی عمیق دست پیدا کند، بی آنکه از اسطوره، دغدغههای اجتماعی یا حتی نقوش فیگوراتیو به عنوان راهنما کمک بگیرد. چرا که طبیعت منشاء همه زیباییهاست و اگر کار هنرمند همچون تابلوی حاضر دارای جهانبینی خاصی باشد به مفهوم هنر شخصی نزدیک خواهد شد و در عین حال معنایی جهانشمول را نیز به ارمغان میآورد.