گلناز فتحی، خوشنویس، گرافیست و از میراثداران متأخر جریان نقاشیخط است.
فتحی از نوجوانی بهواسطهی علاقهای که پدرش به خط خوش داشت در مسیر این هنر قرار گرفت. در 13 سالگی به انجمن خوشنویسان رفت و سه سال زیر نظر عبدالله فرادی تعلیم خط گرفت. او در سال 1374 در رشتهی گرافیک از دانشگاه آزاد اسلامی تهران فارغالتحصیل شد و همان سال در زمینهی خط کتابت جایزهی بهترین خوشنویس زن ایرانی را از آن خود کرد. یکسال پس از آن دیپلم خطاطی خود را از انجمن جامعهی خوشنویسان ایران دریافت کرد. فتحی تا آن زمان نقاشی را بهصورت خودآموخته پیش برده بود. او درنهایت بین خوشنویسی کلاسیک و نقاشی، راه دوم را انتخاب کرد. «به انجمن رفتم و لبخندی که روی لب اساتیدم بود را گرفتم و گفتم که نقاشی را انتخاب کردهام. انجمن به من گفت که موفق باشی ولی روزی را میبینیم که به سراغ خوشنویسی میآیی و دیگر دیر است. اساتید جوری با من رفتار کردند که گویی تصمیمام اشتباه بوده ولی برای من تا به حال روزی پیش نیامده که بگویم اشتباه کردم.» سال 1375 او نخستین نمایشگاه نقاشیخطهایش را در گالری سیحون برگزار کرد. در آثار این مجموعه فتحی تجارب خوشنویسانهی خود را در قالب خط آزاد به خدمت نقاشی درآورده بود. او در تجارب بعدی هرچه بیشتر خط را به سمت انتزاع سوق داد. اگرچه آثار فتحی در عرصهی داخلی توفیقات نسبی یافتند اما او پس از مدتی حضور خود را در هنر داخلی کمرنگ و کمرنگتر کرد و تمرکز خود را بر محافل هنری بینالمللی گذاشت. در همین مسیر با هوشمندی و شناخت خوبی که از قواعد عرصههای هنری داشت، جای خود را در بازارهای جهانی هنر پیدا کرد. آثار او در حوزهی اسکاندیناوی، استرالیا و بسیاری از کشورهای جهان به نمایش درآمدهاند. از این میان می توان به نمایشگاه انفرادی او در گالری ترد لاین دوبی در سال 1392، نمایشگاه انفرادی در گالری ساندرام تاگور نیویورک در همان سال، و نمایشگاه انفرادی او در گالری اکتبر لندن در سال 1393 اشاره کرد. برخی از آثار او در مراکز معتبر جهان نظیر موزه متروپولیتن، موزه بریتانیا، موزه برایتن، موزه هنرهای معاصر هند و موزه سنگاپور نگهداری میشود.
سرخ، آبی، زرد از گزینههای رنگی محبوب فتحی به شمار میآیند. او پسزمینهی تابلوهایش را اغلب با یکی از رنگهای اصلی میپوشاند و گاهی هم این رنگها را درقالب قلمضربههایی محدود و در پیشزمینهی تابلو به کار میبرد. خطوط نقاشیخطهای فتحی زیباییشناسی کلاسیک خوشنویسی را زیر پا می گذارند. کلمات و حروف او منتزع میشوند و درنهایت بهشکل خطوط انتزاعی مارپیچ و ناخوانا در گوشه و کنار تابلو جریان مییابند. طرز رنگگذاری و خطوط آزاد و بیپروای او آثار اکسپرسیونیسم انتزاعی و تابلوهایی هنرمندانی نظیر مارک تابی و سای تومبلی را در ذهن تداعی میکند.